سلسله اشکانیان

اشکانیان (۲۵۰ پ. م ۲۲۴ م.) که از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از طوایف وابسته به اتحادیه داهه از عشایر سکاهای حدود باختر بودند، از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. نام سرزمین پارت در کتیبه‌های داریوش پَرثَوَه آمده است که به زبان پارتی پهلوی می‌شود. چون پارتیان از اهل ایالت پَهلَه بودند، از این جهت در نسبت به آن سرزمین ایشان را پهلوی نیز می‌توان خواند.

ایالت پارتی ها از مغرب به دامغان و سواحل جنوب شرقی دریای مازندران و از شمال به ترکستان و از مشرق به رود تجن و از جنوب به کویر نمک و سیستان محدود می‌شد. قبایل پارتی در آغاز با قوم داهه که در مشرق دریای مازندران می‌زیستند در یک جا سکونت داشتند و سپس از آنان جدا شده در ناحیه خراسان مسکن گزیدند.
این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت. در عهد اشکانی جنگ های ایران و روم آغاز شد. سلسله اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگ‌های خارجی به تدریج ضعیف شد تا سر انجام به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید.

در زیر به معرفی برخی از این پادشاهان می پردازیم:

ارشک(اشک یکم)

 

اَرَشک یا اشک یکم (سلطنت از ۲۵۰ پ.م. تا ۲۴۷ پ.م.) نام بنیان‌گذار شاهنشاهی اشکانیان است.
اشک یکم پادشاه اشكانی يك نفر سکائی بود از طايفهٔ آریایی پرنی و اين طايفه هم از قوم ده سكائى كه در همسايگى گرگان سكنى داشت، بشمار ميرفت. ارشك با طايفهٔ خود در وادى اترک ميزيست و بعد از اينكه شنيد دیودوت در باختر اعلان استقلال داده و سكه به اسم خود زده يعنی از دولت سلوکی جدا شده، این شخص با طايفهٔ خود پرنی همدست شد در قرن ۲۵۶ پ.م. پرچم مخالفت با سلوکی‌ها بیافراشت و جنگهای متعدد با آنها نمود، در نتیجه غلبه یافت و دولت پارت را تأسیس کرد (۲۵۰ پ.م. بعضی ۲۴۹ پ.م. نوشته‌اند). پس از این فتح، عزیمت باختر نمود و با این مملکت که نیز مستقل شده بود جنگ کرد در حین جنگ از دست نيزه‌دارش زخمى برداشت و بر اثر آن درگذشت (۲۴۷ پ.م.).
چون ارشک بانی سلطنت اشکانی بود، شاهان دیگر اشکانی او را تقدیس می‌کردند چنان که به او لقب اپی فانس (به زبان یونانی به معنی نامی و پر افتخار) دادند و به یاد بود اینکه او سرسلسله اشکانی است به اسم خود کلمه ارشک (اشک را یونانی‌ها «آرزاکس» نوشته‌اند که یونانی شده ارشک است) را افزودند (ارشک بعد‌ها اشک شد) مورخین این نکته را رعایت کردند .

تیرداد یکم(اشک دوم)

تیرداد اول(اشک دوم) دومین شاه اشکانی است. او پس از برادرش ارشک به شاهی رسید و از ۲۴۷ تا ۲۱۴ ق.م. سلطنت کرد.ایندو فرزندان فری یاپت بودند که اشکانیان برای رساندن نسب خود به شاهان هخامنشی او را فرزند اردشیر دوم هخامنشی می‌دانستند.>
وی به تحکیم موقعیت سیاسی و نظامی دولت جوان اشکانی پرداخت. تیرداد از گرفتاریهای زیاد سلوکیان در مغرب استفاده نموده و گرگان را به پارت ضمیمه کرد. سپس با دیودوت پادشاه باختر متحد شده و سلوکوس دوم را شکست داده ، خود را شاه بزرگ خواند .
در زمان سلطنت تیرداد اول شهر صددروازه پایتخت اشکانیان بود.

اردوان یکم(اشک سوم)



اَرَشک یا اشک یکم (سلطنت از ۲۵۰ پ.م. تا ۲۴۷ پ.م.) نام بنیان‌گذار شاهنشاهی اشکانیان است.
اشک یکم پادشاه اشكانی يك نفر سکائی بود از طايفهٔ آریایی پرنی و اين طايفه هم از قوم ده سكائى كه در همسايگى گرگان سكنى داشت، بشمار ميرفت. ارشك با طايفهٔ خود در وادى اترک ميزيست و بعد از اينكه شنيد دیودوت در باختر اعلان استقلال داده و سكه به اسم خود زده يعنی از دولت سلوکی جدا شده، این شخص با طايفهٔ خود پرنی همدست شد در قرن ۲۵۶ پ.م. پرچم مخالفت با سلوکی‌ها بیافراشت و جنگهای متعدد با آنها نمود، در نتیجه غلبه یافت و دولت پارت را تأسیس کرد (۲۵۰ پ.م. بعضی ۲۴۹ پ.م. نوشته‌اند). پس از این فتح، عزیمت باختر نمود و با این مملکت که نیز مستقل شده بود جنگ کرد در حین جنگ از دست نيزه‌دارش زخمى برداشت و بر اثر آن درگذشت (۲۴۷ پ.م.).
چون ارشک بانی سلطنت اشکانی بود، شاهان دیگر اشکانی او را تقدیس می‌کردند چنان که به او لقب اپی فانس (به زبان یونانی به معنی نامی و پر افتخار) دادند و به یاد بود اینکه او سرسلسله اشکانی است به اسم خود کلمه ارشک (اشک را یونانی‌ها «آرزاکس» نوشته‌اند که یونانی شده ارشک است) را افزودند (ارشک بعد‌ها اشک شد) مورخین این نکته را رعایت کردند .


تیرداد اول(اشک دوم) دومین شاه اشکانی است. او پس از برادرش ارشک به شاهی رسید و از ۲۴۷ تا ۲۱۴ ق.م. سلطنت کرد.ایندو فرزندان فری یاپت بودند که اشکانیان برای رساندن نسب خود به شاهان هخامنشی او را فرزند اردشیر دوم هخامنشی می‌دانستند.>
وی به تحکیم موقعیت سیاسی و نظامی دولت جوان اشکانی پرداخت. تیرداد از گرفتاریهای زیاد سلوکیان در مغرب استفاده نموده و گرگان را به پارت ضمیمه کرد. سپس با دیودوت پادشاه باختر متحد شده و سلوکوس دوم را شکست داده ، خود را شاه بزرگ خواند .
در زمان سلطنت تیرداد اول شهر صددروازه پایتخت اشکانیان بود.

اردوان اول(اشک سوم) سومین شاه اشکانی(ح۲۱۱- ح۱۹۱ ق.م) و پسر تیرداد یکم است. او از گرفتاریهای آنتیوخوس سوم(کبیر) پادشاه سلوکی استفاده کرده و به ماد تاخته، ری و همدان را متصرف شد. پس از مدتی آنتیوخوس سوم با لشرکی نیرومند برای بازپس گرفتن مناطق از دست رفته راهی ماد شده و ری و همدان را گرفت ، و لیکن پس از مدتی آنتیوخوس با لشکری بزرگ و نیرومند برای بازپس گرفتن مناطق از دست رفته رهسپار مشرق شد. اردوان عقب نشسته و حتی پایتخت خود را هم به سلوکیان داد. سپس آنتیو خوس برای تصرف گرگان راهی شد ولی از عهده سواره نظام پارتی برنیامد و سرانجام عهدنامه‌ای بین دولتین منعقد و اردوان رسما شاه ایران شناخته شد .
شایان ذکر است که در این جنگ آنتیو خوس معبد آناهیتا را در همدان غارت کرده ، ذخایر و نفایس زیاد از آنجا بر گرفت .

فریاپت(اشک چهارم)

فریاپت یا فری‌یاپیت(اشک چهارم) جهارمین شاه ایران از سلسله اشکانی است(ح۱۹۱- ح۱۷۶ پ.م). او پس از پدرش اردوان یکم به سلطنت رسید.
دوران سلطنت او به آسودگی گذشت، زیرا باختری ها متوجه هند بودند و با پارتی ها كاری نداشتند. پادشاهی او مقارن با سلطنت آنتیوخوس سوم بود.
او پدر فرهاد یکم و مهرداد یکم بود که پس از او به ترتیب به پادشاهی رسیدند.

فرهاد یکم(اشک پنجم)

فرهاد یکم(اشک پنجم) پنجمین شاه اشکانی است(ح۱۷۶- ح۱۷۱ پ.م). او جانشین و پسر فریاپت است.
وی تپورستان را تسخیر کرد و طایفه مردها را مجبور نمود که دربند دریای خزر و راهی را که از خراسان به ماد می‌رفت حفظ کنند . این شاه شهر خارکْسْ را در ری بنا نهاد.
فرهاد یکم پیش از مرگ علی‌رغم داشتن فرزند پسر، برادر خود مهرداد را به جانشینی معین کرد.

مهرداد یکم(اشک ششم)

مهرداد یکم(اشک ششم) ششمین پادشاه اشکانی است(ح۱۷۱- ح۱۳۸ یا۱۳۷ پ.م) و پس از برادرش فرهاد یکم به شاهی رسید. فرهاد یکم با اینکه دارای فرزندان پسر بود برادرش مهرداد را به جانشینی برگزید. مهرداد یکم و فرهاد یکم فرزندان فریاپت هستند.

او بانی عظمت و اقتدار دولت پارت گردید . رشادتهای او موجب شد تا برخی از سرزمین‌ها را از سلوكیان که به واسطه جنگ با رومی‌ها و یهودی ها ضعیف شده بودند بگیرد. مهرداد در ابتدا مرو را از باختری ها گرفت و سپس آذربایجان را از امرای محلی كه در آنجا استقلال یافته بودند خالی کرد. پس از آن به خوزستان و پارس و بابل پرداخت و بعد به هند رفته ، قطعه ای را تا رود جِلُمْ به کشور خود ضمیمه كرد . به این ترتیب دولت پارت وسعت قابل توجهی پیدا کرد. این شاه با دمتریوس دوم سلوكی جنگ كرد ولی در ابتدا پیروزی نصیب وی نگردید. افزون بر این باختر نیز بر پارتیان قیام نمود ولی مهرداد آنان را با دادن وعده‌هایی آرام کرد و دمتریوس را اغفال نموده و سپس با او وارد جنگ شد، شاه سلوکی را دستگیر و به زندان انداخت.

فرهاد دوم(اشک هفتم)

فرهاد دوم(اشک هفتم)هفتمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(ح۱۳۸ یا ۱۳۷- ح۱۲۸ ق.م). وی پس از پدرش مهرداد یکم به تخت نشست. مهمترین حوادث زمان او جنگ با آتیوخوس سیدت پادشاه سلوکی ها بود که توانست او را شکست داده و هلاک کند. از اين پس سلوکیان ديگر به خود اجازه تجاوز به حریم ایران را ندادند. انحطاط كامل دولت سلوكی از همین زمان آغاز گرديد. فرهاد دوم در جنگ با سکاها کشته شد.

اردوان دوم(اشک هشتم)

اردوان دوم(اشک هشتم) هشتمین شاه ایران از سلسله اشکانی است(ح۱۲۸- ح۱۲۳ پ.م). او عموی فرهاد دوم بود و پس کشته شدن او به دست سکاها بر تخت شاهی نشست. اردوان دوم مجبور به ادامه مقابله با قوم یوئه‌چی شد. این قوم بر اثر فشار هونها به سوی ایران رانده شده بودند.بر اثر فشار آنها دولت باختر به هند منتقل گردیده ، بعد از شصت سال منقرض شد و یوئه‌چی‌ها در باختر دولتی تأسیس کردند كه در تاریخ موسوم به کوشان است.
اردوان دوم در جنگ با یوئه‌چی‌ها زخم برداشت و بر اثر آن زخم درگذشت. پس از او پسرش مهرداد ملقب به کبیر به شاهی رسید.

مهرداد دوم (مهرداد کبیر)(اشک نهم)

مهرداد دوم (مهرداد کبیر)(اشک نهم)نهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است که از حدود ۱۲۳ تا ۸۷ پ.م سلطنت کرد. لقب کبیر را به دلیل مقتدر بودن و نظم و سازمان دادن به امور ایران به او داده‌اند. وی هنگامی به شاهی رسید که ایران از هر سو آماج تهاجم اقوام مختلف شده بود. مهرداد با دلاوری و درایت تمام نواحی اشغال شده را پس گرفت و مرزهای ایران را در شرق تا کوههای هیمالایا و در غرب تا بین‌النهرین رساند. در زمان پادشاهی او ایران و روم هم‌مرز شدند. وی همچنین به اوضاع داخلی ایران نظم و سازمان داد و اقتصاد شکوفایی را پایه‌ریزی کرد.

گودرز نخست

گودرز نخست شاهزاده‌ای اشکانی است که در زمان پادشاهی مهرداد دوم در بابل قیام کرد و پس از مرگ مهرداد برای مدت کوتاهی به شاهی رسید. اُرُد نخست او را از حکومت انداخت ولی زمان پادشاهی او نیز کوتاه بود.

ارد نخست

ارد نخست شاهزاده‌ای از تبار اشکانی و احتمالاً پسر مهرداد دوم است. او پس از انداختن گودرز نخست از حکومت برای مدت کوتاهی بر تخت شاهی نشست. پیرامون این دوره از پادشاهی اشکانی اطلاعات کمی در دسترس است و نمی‌توان دقیقاً زمان پادشاهی او را تعیین کرد. طبق حدسیات، ارد در سال ۷۸ پ.م به شاهی رسید. پس از وی سیناتروک شاه ایران شد.

سینا تروک (اشک دهم)

سینا تروک یا سنتروک (اشک دهم) دهمین شاه ایران از دودمان اشکانی است(۷۶ یا ۷۵- ۷۰ یا ۶۹ ق.م). او پسر مهرداد یکم و برادر فرهاد دوم است.
سیناتروک یک سال پس از درگذشت مهرداد دوم بر تخت نشست. هنگامی که وی به تخت نشست شخصی پیر و ناتوان بود و دولت اشکانی نیز درگیر منازعات بین شاهزادگان و سران خاندانها بود. تیگران ارمنی از این فرصت استفاده کرده، آذربایجان را متصرف شده و جلگه فرات را غارت کرد. وی علاوه بر این به باقی‌مانده قلمرو سلوکیان نیز دست‌اندازی کرده و خود را شاهنشاه خواند.

فرهاد سوم (اشک یازدهم)

یازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۷۰ یا ۶۹- ۵۸ یا ۵۷ ق.م). او فرزند سیناتروک بود و پس از پدرش به شاهی رسید. در زمان او جنگهای ممتد ایران و روم آغاز شد. در دوران پادشاهی او اشکانیان سرزمینهای زیادی را در غرب و همچنین در شرق از دست دادند.

مهرداد سوم (اشک دوازدهم)

مهرداد سوم (اشک دوازدهم) دوازدهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است(۵۸ یا ۵۷- ۵۶ پ.م). او فرزند فرهاد سوم بود و پس از اینکه به همراه برادر کوچکتر خود اُرد پدر خود را مسوم کرد به جای او بر تخت شاهی نشست. فرمانروایی او دوام چندانی نیافت.به خاطر سخت گیری و سفاكی او نجبا و مردم بر او شوریدند و اُرُد را بر تخت نشاندند .

ارد دوم(اشک سیزدهم)

در زمان فرمان‌روایی او بر ایران (ح۵۶- ۳۷ یا ۳۶ ق.م) یکی از مهم‌ترین جنگ های ایران با روم در گرفته‌است که در این جنگ رومیان توانستند از رود فرات جلوتر بیایند و آن سرزمین‌ها را به آتش بکشند.

 فرهاد چهارم(اشک چهاردهم)

فرهاد بعضی مورخین، پاکر را اشک چهاردهم دانسته‌اند ، ولیکن این عقیده با اینکه او در زمان پدرش کشته شد موافقت نمی‌کند . فرهاد چهارم همین که به تخت نشست برادرهای خود را نابود کرد پدرش اُرُد که او را ملامت نمود نیز به قتل رسانید.
فرهاد به قدری با نجبا سختی می‌کرد که بعضی از آنها جلای وطن کردند.

تیر داد

از وقایع زمان تیرداد که مدت کوتاهی جانشین فرهاد چهارم شده بود و دوباره سلطنت را به او پس داد اطلاعاتی در دست نیست.

فرهاد چهارم (سلطنت مجدد)(اشک چهاردهم)

برخی از مورخین،پاکر را اشک چهاردهم دانسته‌اند ، ولیکن این عقیده با اینکه او در زمان پدرش کشته شد موافقت نمی‌کند . فرهاد چهارم همین که به تخت نشست برادرهای خود را نابود کرد پدرش اُرُد که او را ملامت نمود نیز به قتل رسانید.
فرهاد به قدری با نجبا سختی می‌کرد که بعضی از آنها جلای وطن کردند.

فرهاد پنجم یا (فرهادک)(اشک پانزدهم)

شاه اشکانی که پس از پدرکشی با مادرش موزا بتخت نشست. در سکه‌هایش صورت وی و مادرش هر دو دیده می‌شود. از سکه‌های مزبور چنین استنباط می‌شود که سلطنت او از ۲ ق. م. تا ۴ م. بود و مورخان هم غالباً همین سالها را یاد کرده‌اند. پارتیها از فرهادک ناراضی بودند و یکی از جهات نارضامندی مزبور این بود که از ارمنستان صرف‌نظر کرد، در صورتی که از زمان مهرداد دوم دولت پارت نظر خاصی به این کشور داشت و میخواست آن را مانند سنگری در جلو روم در تحت نفوذ خود نگاه دارد. باری بجهات گوناگون وضع فرهادک در ایران مشکل شد و سرانجام شورشی برضد وی روی داد و پس از زدوخورد مختصری او را از سلطنت خلع کردند و کشتند. وی روی هم‌رفته پادشاهی نالایق و شخصاً عنصری فاسد بود. از لحاظ سیاست هم نخستین شاه این دورهٔ تاریخ بود که در برابر رومیها از ابهت دولت پارت کاست و از مسئلهٔ ارمنستان نیز صرف نظر کرد. واقعهٔ مهم زمان او تولد عیسی مسیح بود.

ملکه موزا(2 ق.م-4م) همراه با پسرش فرهاد پنجم

ملکه موزا(2 ق.م-4م) و مادر و همسر فرهاد پنجم اشکانی بود. فلاویوس جوزفوس مورخ یونانی او را تراموزا می‌نامد.
او کنیزی‌ رومی بود که اوگوست٬ امپراتور روم (۲۷ ق.م- ۱۴ م) او را به‌عنوان هم خوابه و در ازای استرداد درفشهای روم که‌ سپاه‌ کراسوس‌ آنها را در جنگ حران در ۵۳ ق.م از دست داده بود و هنوز در ایران‌ مانده‌ بودند به فرهاد چهارم (۲ ق.م- ۳۷ م)٬ پادشاه اشکانی هدیه کرد.

استرداد این‌ درفشها موجب‌ جشن‌ و شعف‌ فوق‌العاده‌ای‌ در روم‌ گشت‌ و شاعران‌ روم‌، که‌ قصدشان‌ خوشامدگویی‌ برای‌ اکتاویوس‌ بود، این‌ کار را به‌ منزلهٔ‌ جبران‌ شکست‌های گذشته‌ یا همچون‌ فتحی‌ درخشان‌ تلقی‌ کردند. تراموزا کنیزک‌ رومی‌ که‌ در این‌ هنگام‌ زوجهٔ فرهاد چهارم‌ و در واقع‌ ملکهٔ‌ دربار وی‌ شده‌ بود نیز در این‌ کار نقش‌ عمده‌ای‌ داشت‌. چند سال‌ بعد هم‌، این‌ زن‌ که‌ کودکی به‌ نام‌ فرهادک‌ برای شاه‌ زاییده‌ بود، به‌ بهانهٔ‌ لزوم‌ تأمین‌ جان‌ این‌ فرزند و اجتناب‌ از هر گونه‌ توطئه‌ احتمالی‌ داخلی‌، فرهاد را وادار کرد تا سایر پسران‌ خود را از دربار دور سازد. فرهاد هم‌ چهار پسر را با اقربای آنها که‌ در حرم‌ وی‌ بودند به‌ روم‌ فرستاد تا در آنجا تربیت‌ شوند (ح‌ ۷ ق‌.م‌). فقط‌ فرهادک‌ را با مادرش‌ نزد خود نگه‌ داشت‌. وقتی که‌ فرهادک‌ به‌ سن‌ بلوغ‌ رسید، به‌ تحریک‌ مادر و از بیم‌ آنکه‌ برادرانش‌ عنوان‌ ولیعهدی‌ را به‌ دست‌ آورند، پدر را زهر داد و خود به‌ نام‌ فرهاد پنجم‌ با مادرش موزا بتخت نشست (ح‌ ۲ ق‌.م‌).

ارد دوم(اشک شانزدهم)

از وقایع ارد دوم (اشک شانزدهم) که مدت کوتاهی سلطنت کرد (۴- ۶ یا ۷ م) اطلاعاتی در دست نیست.

ونن یکم (اشک هفدهم)

بعد از ارد دوم مغستان (مجلس امرا ومغ‌ها)از امپراتور روم خواست که از پسرهای فرهادکسی را روانه کند تا به تخت بنشیندوام وانان را فرستاد(رومی‌ها اسم او را ونونس نوشته‌اند)وانان چون به اخلاق رومی‌ها عادت کرده بود نتوانست سلطنت کند و به جای او اردوان به تخت نشست(تقریباً ۱۶ م.)

اردوان سوم (اشک هیجدهم)

ازوقایع زمان اردوان سوم (اشک هیجدهم) که مدتی سلطنت کرد (۱۲- ۳۹ یا ۴۰ م) اطلاعاتی در دست نیست.

تیرداد سوم

تیردادسوم به مدت چند ماه (حدود سال 36 میلادی) بر تخت سلطنت اشکانیان نشست.

وردان (اشک نوزدهم)

از وقایع زمان وردان (اشک نوزدهم) که مدتی در حدود پنج سال سلطنت کرد (۳۹ یا ۴۰- ۴۵ م) اطلاعاتی در دست نیست.

گودرز (اشک بیستم)

از وقایع زمان گودرز (اشک بیستم) که مدتی در حدود چهار سال سلطنت کرد (۴۱- ۴۵ م) اطلاعاتی در دست نیست.

ونن دوم (اشک بیست و یکم)

از آنجا که گودرز به کشتار همه برادران و اقوامش پرداخته بود ، چنین به نظر می رسد که وانان نسبت بسیار دوری با گودرز داشته است . گوتشمید او را برادر اردوان سوم دانسته است . به هر حال نجبا پس از گودرز ، وانان دوم را که والی ماد بود به سلطنت فرا خواندند . واقعه مهمی از سلطنت وی ذکر نشده و حتی مدت حکومت او دانسته نیست . احتمالا" حدود 2 سال بوده است . برخی معتقدند که وی در زمان حکومت خود بلاش را در امور مملکتی ، شریک خود ساخته بود. (۵۱ م)

بلاش یکم(اشک بیست و دوم)

پسر وانان دوم از زنی غیر عقدی بود که پس از وی به قدرت رسید . وی دو برادر به نامهای تیرداد و پاکرو داشت که پاکرو را حاکم پارت کرد و سپس خواست تا ارمنستان را برای تیرداد تصرف کند . در جنگهای زیادی که درزمان بلاش اول بین ایران و روم بر سر ارمنستان در گرفت عاقبت دو طرف توافق کردند که تیرداد – برادربلاش اول شاه ارمنستان باشد اما تاج خود را از قیصر روم بگیرد . بلاش یکم برخلاف برادران و پدرانش به کشتار خاندان خود نپرداخت ، و بر عکس برادران خود را با کوشش بسیار حاکم نواحی مختلف ساخت . وی همچنین به دین زرتشت پایبند بود و امر به جمع آوری اوستا – که در زمان حمله اسکندر از میان رفته بود – داد . برای اولین بار در زمان اوست که نقش آتشکده و موبد بر روی سکه‌ها دیده می‌شود . مدت حکومت بلاش اول ۲۷ سال بود . (۵۱- ۷۷ یا ۷۸ م)

پاکور(اشک بیست و سوم)

به طور دقیق مشخص نیست که پس از بلاش چه کسی به قدرت رسیده‌است، چنین به نظر می‌رسد که منازعاتی بر سر قدرت وجود داشته و چند نفر هم‌زمان ادعای حکومت داشته‌اند . حتی نسبت به پاکور به طور قطع اطمینان نیست . اما برخی او را پسر بلاش اول دانسته‌اند . در زمان پاکورشخصی در روم قیام نمود و خود را نرون نامید . اما بهره مند نشد و فرار کرد و به پارت گریخت . و پاکوراو را به روم تحویل داد . اونسبت به توسعه تیسفون پایتخت اشکانیان کوشش کرد و آن را تزیین نمود . از آنجا که وقایع زمان پاکوراحتمالاً به علت منازعات داخلی اشکانیان به طور دقیق دانسته نیست . مدت حکومت او نیز دانسته نمی‌باشد ، لیک احتمال داده‌اند که وی حدود ۳۰ سال از سال ۷۸ تا سال ۱۰۸ میلادی حکومت کرده‌است . (۷۸- ۱۰۸ یا ۱۱۰ م)

اردوان چهارم

(۱۰۸- ۱۱۰ م)

خسزو (اشک بیست و چهارم)

خسرو برادر پاکور بود ، اگرچه پاکور دو پسر داشت اما مجلس مهستان رای به جانشینی خسرو داد . بار دیگر پس از 50 سال جنگ میان ایران و روم در گرفت ، و تراژان قیصر روم توانست با حیله و قدرت ارمنستان و بین النهرین را از چنگ ایرانیان خارج کند . خسرو به شیوه جنگ پارتی رو به گریز نهاد تا بتواند ارتش روم را به دنبال خود به قلب خاک ایران بکشاند و رومیها هم در راه تا خلیج فارس دست به غارت و چپاول و کشتار زدند . اما تراژان در این میانه درگذشت و خسرو با حمایت مردم که از رومیها به ستوه آمده بودند ، موفق شد تمامی بین النهرین علیا و خسرون را به تصرف خود درآورد و پارثاماسپات - شاهزاده اشکانی - با تایید آدریان- قیصر جدید روم - به حکومت ارمنستان رسید . آدریان چندی بعد با خسرو در مرز ایران روم ملاقات کرده و دختر خسرو را که در زمان تراژان به همراه تخت زرین به چنگ رومیها افتاده بود ، به او بازگردانید و وعده داد که تخت زرین را نیز به زودی پس دهد . خسرو اندکی پس از آزادی دخترش و دیدن او درگذشت . مدت حکومتش 22 سال از سال 108 تا سال 130 میلادی بوده است .

بلاش دوم( اشک بیست و پنجم)

نسبت بلاش دوم با اشکانیان نا مشخص است.وی در حدود ۲ سال آخر حکومت خسرو ادعای سلطنت کرد . سلطنت وی به جز یک مورد در آرامش گذشت و چنین به نظر می‌رسد که مدعی خاصی نداشته‌است . روم نیز در آن زمان ترجیح می‌داد تا به جای جنگهای پر هزینه و دشوار ، از طریق همسایگان به نزاع با یکدیگر ، نیات خود را عملی سازد . مدت حکومت بلاش دوم ۱۸ سال از سال ۱۳۰ تا سال ۱۴۸ میلادی بود .

مهرداد چهارم

(۱۲۸؟ یا ۱۲۹؟- ۱۴۷؟ م)

بلاش سوم (اشک بیست و ششم)

بلاش سوم را با اندکی تردید ، پسر بلاش دوم دانسته‌اند که پس از او به قدرت رسید . بلاش سوم که بر خلاف پدرش روحیه آرامش طلبی نداشت ، تصمیم گرفت به جنگ روم برود و دست به تدارکاتی زد ، آنتونیوس قیصر روم به محض آگاه شدن از موضوع ، نامه‌ای به بلاش سوم نوشت و توصیه کرد که بی جهت خود را گرفتار کارهایی نکند که نتایجش معلوم نیست و ممکن است برای او ایجاد خسارت و ضرر نماید . بلاش سوم نیز این توصیه را پذیرفت و جنگ با روم را به زمان دیگری موکول کرد . اما در سال ۱۶۱ میلادی و پس از در گذشت آنتونیوس و روی کار آمدن مارکوس اورلیوس ، بلاش سوم به ارمنستان تاخت و پادشاه تحت الحمایه روم را از آنجا بیرون راند و بعد از آن نیز باشکست سپاهیان رومی سوریه را نیز فتح کرد ، اما کاسّیوس – سردار رومی – به جنگ بلاش سوم امده و او را شکست داد و پس از تسخیر سلوکیه آنجا را به آتش کشید . آرتکساتا – پایتخت ارمنستان - را نیز ویران کرد و پادشاه سابق آنرا دوباره به قدرت رسانید . آنگاه کاسیوس تیسفون – پایتخت اشکانی – را تسخیر کرد و کاخ بلاش سوم را با خاک یکسان نمود و شهر را غارت نمود . اما در آخر رومیان به دلیل طاعون بسیار سختی که تعداد زیادی رومی را نیز هلاک کرد مجبور به عقب نشینی شدند . اما به هر حال نواحی غربی بین النهرین ، از فرات تا رود خابور از دولت اشکانی جدا شد و به تصرف دولت روم درآمد . بلاش سوم در سال ۱۹۱ میلادی در سنین پیری درگذشت . مدت حکومت او حدود ۴۳ سال بود.

بلاش چهارم(اشک بیست و هفتم)

بلاش چهارم به احتمال زیاد ، پسر بلاش سوم بود ، اما برخی او را پسر فردی به نام سنتروک دانسته‌اند . در زمان بلاش چهارم میان سه تن از سرداران رومی بر سر امپراتوری منازعه درگرفت و هر یک از ایشان خود را امپراتور خواندند ، یکی از آنان تیگر نام داشت که در سوریه به سر می‌برد و چون خود را امپراتور خواند ، بلاش و شاهان دست نشانده دولت اشکانی ، سفیرانی را جهت تبریک به نزد او فرستادند . اما تیگر در جنگ با سور سردار دیگر رومی که داعیه امپراتوری داشت شکست خورد . و سور نیز به بابل و تیسفون سلوکیه تاخت و همه جا را غارت کرده و بلاش چهارم را نیز شکست داد و حدود ۱۰۰ هزار زن و کودک را به اسارت درآورد . بلاش چهارم در سال ۲۰۹ میلادی درگذشت و حدود ۱۷ سال حکومت کرد.

بلاش پنجم(اشک بیست و هشتم)

بلاش پنجم پسر بلاش چهارم بود ، که پس از درگذشت او مدعی سلطنت شد . چنین به نظر میرسد که اودر نواحی شرقی ایران به سلطنت پرداخته‌است .و از سرانجام وی اطلاع دقیقی در دست نیست. (۲۰۸- ح۲۱۶ م)

اردوان پنجم (اشک بیست و نهم)

او نیز از پسران بلاش چهارم بودد ، که پس از درگذشت پدر همراه برادرش مدعی سلطنت شد . چنین به نظر میرسد که اردوان پنجم در مغرب ایران حکومت کرده و سلطنت وی با برادرش به طور هم‌زمان بوده‌است . اردوان با قیام اردشیر بابکان مواجه گشت و در جنگی که با او در دشت هرمزدگان رخ داد ، کشته شد . و بدینگونه سلسه اشکانی منقرض گشت و جای خود را به سلسه ساسانی داد ، مدت حکومت اردوان پنجم بطور هم‌زمان با برادرش حدود ۱۶ سال از سال ۲۰۸ تا ۲۲۴ میلادی بوده‌است. و با مرگ وی دودمان اشکانی به طور رسمی پایان یافت.

بلاش ششم

از زندگی و سرنوشت بلاش ششم اطلاعاتی در دست نیست.

اردوازد

از زندگی و سرنوشت اردوازد اطلاعاتی در دست نیست.

 

Addthis
FacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousStumbleuponGoogle BookmarksRedditNewsvineTechnoratiLinkedinRSS Feed