سلسله پیشدادیان

بر اساس داستانهای اساطیری ایران زمین اولین سلسله حاکم بر جهان و به تعبیری اولین انسان از پیشدادیان بوده اند . بنا بر افسانه های کهن هر یک از پادشاهان این سلسله نقشی در تکامل دانش بشر اولیه داشته اند. فریدون و ایرج و پسرانش در اساطیر ایرانی ، نخستین دادگران بودند که نظم و قانون و امنیت را در جامعه بشری برقرار کردند و به همین دلیل نام این سلسله پیشدادیان بوده است یعنی نخستین وضع کنندگان قانون .

پادشاهان این سلسله عبارتند از :

 کیومرث

نخستين پادشاه و بنيانگذار سیستم پادشاهی جهان و همچنین سلسله پيشدادي در ایران است . زمان پیدایش این سلسله در حدود 6000 هزار سال پیش می باشد . آثار باقی مانده در مسجد سلیمان و متون زرتشتی حکایت از این امر دارد . نام وي در اوستا گيومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتيان او را نخستين انسان ميدانند .

بر اساس اساطیر ایرانی پس از مرگ وی و از جسم مرده او دو موجود نر و ماده بنام مشیه و مشیانی روییدند. این جفت ابتدا بصورت گیاه بوده و به مرور تبدیل به انسان شدند که نخستین پدر و مادر انسان بودند.

از دیدگاه فردوسى كيومرث نخستين شاه، نخستين كسى است كه تاج بر سر مى‏نهد، خوراك و پوشاك نو مى‏كند، جانوران از او فرمان مى‏برند و در جنگها شركت مى‏كنند. مسكن او كوهستان است و پلنگینه می پوشد . ديوان بر اين بهروزى رشك مى‏برند. در نبرد نخست سيامك پسر كيومرث به دست ديو كشته مى‏شود. كيومرث تشنه انتقام، از پس يك سال سوگوارى، نوه هوشمندش (هوشنگ) را به جنگ ديو سياه مى‏فرستد. نوه ديو را مى‏كشد. آرزوى كيومرث برآورده مى‏شود. مى‏ميرد و نخستين داستان شاهنامه با پيروزى نيكى پايان مى‏پذيرد.

هوشنگ

هوشنگ شایسته ترین نواده مشیه بود و پادشاه جهان شد. او پس از گذشتن از کوه البرز وارد مازندران شد و دیوهای مازندران را شکست داده و به اطاعت خود درآورد.

کشف آتش و برگزاری جشن سده بوسیله هوشنگ انجام شده است. بصورتیکه در داستانهای اساطیری آمده است : روزی هوشنگ با همراهانش به شکار رفته بود که ماری سیاه رنگ از دور پیدا می شود. وی سنگی برگرفت و بسویش پرتاب کرد. اگرچه مار فرار کرد ولی سنگ کوچک به سنگ آتش زنه در کوه برخورد کرد و از این برخورد آتشی برخاست. پس هوشنگ از اسب پایین آمد و خدای جهان را بخاطر آن نعمت و فروغ ایزدی سپاس گفت .

ساخت خانه، آهنگری، درودگری، بافندگی، ساخت ابریشم و عسل از جمله آموزه های هوشنگ بر اساس نوروزنامه خیام می باشد.

تهمورث

پس از هوشنگ، تهمورت برادر یا پسر او شاه شد. این دو نخستین مومنان بودند و دین یزدانی و ستایش آذر را در جهان رواج دادند و با مقرر کردن نمازهای روزانه راه و روش خداپرستی را به مردم آموختند.

تهمورث در آغاز پادشاهی آرمانش را به مردم، شستن حهان از بدی ها، کوتاه کردن دست دیوها از همه جا و آشکار کردن چیزهای سودمند عنوان می کند. چیدن پشم بز و رشتن آن از آموزه های وی بوده است.

در شاهنامه از تهمورث با صفت دیوبند یاد شده است که این عنوان یادآور چیرگی او بر دیوان و جادوگران است.

جمشید

جمشید از تبار هوشنگ بود و پس از تهمورث فرمانروای زمین شد. در زمان او مردم از همه نعمتهای مادی برخوردار بودند و وی علوم بسیاری را به مردم آموخت و برای آنها حکمت آورد. پیری و بیماری از بین رفته بود و زمینها حاصلخیز گشته بودند.

جشن نوروز را جمشید بنیان گذاشت و جام جهان نما ( جام جم ) منسوب به اوست. جمشید هزار سال حکومت کرد و پس از آن دچار غرور شد که این غرور فره ایزدی را از وی گرفت و او مغلوب اژدهاک تازی شد.

نرم کردن آهن و ساخت ابزار جنگ، پوشش مردمان، تقسیم مردمان به چهار گروه موبدان، جنگاوران، برزگران و کارگران، ساختمان سازی و خشت زنی، برآوردن گوهر و سیم و زر از سنگ، ساخت عطر و گلاب و مشک و عود و عنبر، ساختن کشتی و دریانوردی و بسیاری کارهای دیگر را به جمشید نسبت داده اند.

ضحاک مار دوش

زمانیکه جمشید پس از هزار سال سلطنت دچار غرور شد و خود را خدا نامید ، اهورامزدا فره ایزدی خود را از او ستاند و جمشید بسیار ضعیف شد . در همان زمان یکی از دشمنان ایران زمین بنام تازیان به سرگروهی اژدهاک (ضحاک) به ایران حمله کرد و با شکست جمشید پادشاه ایران شد.

دوران حکومت ضحاک یکی از تلخ ترین دوران اساطیری شناخته می شود و شاید در میان اساطیر باستانی تنها دشمنی که پس از شکت به اسارت درآمده و به زنجیر کشیده شد او بوده است. ظلم ضحاک با کشتن روزی دو جوان ایرانی برای تهیه غذای مارهای روییده بر شانه خود به بالاترین حد خود رسیده بود که با قیام مردم به سرکردگی کاوه آهنگر و فریدون ، دوران هزارساله حکومت تو از بین رفت.

فریدون

در زمان ضحاک ماردوش ، با قیام کاوه آهنگر و شورش مردم ایران بر علیه ضحاک فریدون که از نژاد تهمورث بود ، بعنوان رهبر مردم انتخاب شد و پس از شکست ضحاک وی را در بند کشید و در کوه البرز به بند کشید. سپس وی به پادشاهی ایران زمین برگزیده شد .

فریدونسراسر گیتی را زیر نگین داشت و مدتها بر جهان فرمانروایی نمود و پادشاهی بسیار دادپر بود. او در پیر سالیش جهان را بین سه پسر خور یعنی ایرج، سلم و تور تقسیم نمود. بدین صورت که ایران به ایرج ، توران را به تور و غرب را به سلم داد و خود به پرستش یزدان مشعول شد.

ایرج

ایرَج  بر پایه گزارش های ایرانی کوچک‌ ترین فرزند فریدون بود که فریدون پادشاهی اش را بین او و برادرانش  سلم  و  تور  بخش کرد. سرزمین ایران در پی این بخش کردن به ایرج رسید.

سلم و تور که به ایرج رشک می‌بردند، به نیرنگ او را کشتند. سالیانی می گذرد تا منوچهر نوه ی ایرج آن ها را به خون خواهی نیایش ایرج، می کشد.

 



Addthis
FacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousStumbleuponGoogle BookmarksRedditNewsvineTechnoratiLinkedinRSS Feed